Wednesday, March 31, 2010

شب، نزدیک ساعت 12 حس کردم دارم دچار وحشت می شوم . به چند نفر اس ام اس زدم ، فقط یکی جواب داد ، که او هم توی راه بود و در شرایطی نبود که صحبت کند. رفتم فرودگاه مهر آباد. جای شلوغ و سرزنده ای است ، در تمام ساعات شبانه روز . رفتم سالن پرواز های ورودی. آنجا هر کسی منتظر مسافری است. یکی از کیش می آید ، یکی کرمانشاه ، یکی مشهد ، یکی گرگان ، یکی شیراز... هر کسی منتظر است که مسافرش برسد. من منتظر مسافری نبودم. فقط آدمها را نگاه می کردم ، تا شاید زندگی به من هم سرایت کند
مانیتور توی فرودگاه داشت بازی بارسلونا- آرسنال را پخش می کرد. بارسلونا خیلی خوب بازی می کرد. چقدر از این تیم بیزارم... یک بار رفتم پشت در سالن تحویل بار ، من هم مثل آنهایی که پرواز مسافرشان نشسته با اشتیاق سرک کشیدم و داخل را نگاه کردم. جرم که نکردم ! فقط نگاه کردم. آخرش ، برگشتم خانه. خوب شد امشب از حمله وحشت جستم! ا
چند وقت است که اول خیابان اصلی ما ، پلیس هر شب از ساعت 12 به بعد ایست بازرسی دایر می کند و بطور تصادفی ماشین ها را می گردد. هیچ وقت چیز مشکوکی همراهم ندارم ، ولی همیشه از آن می ترسم. نمی دانم چرا فکر می کنم سر انجام روزی دامنم را خواهد گرفت

Friday, March 26, 2010

The little mermaid

"
یک روز که پسر پادشاه برای تفریح به دریا آمده، کشتی او غرق می‌شود، پری دریایی به سرعت دست به کار می‌شود و شاهزاده را نجات می‌دهد و در جا به او دل می‌بندد.
پری دریایی نیز با آواز دلفریب خود شاهزاده را گرفتار می‌کند، اما شاهزاده او را نمی‌شناسد و خیال می‌کند که زن دیگری او را نجات داده است.
پری دریایی برای از دست دادن دم ماهی‌وار خود و رفتن پیش شاهزاده، صدای آواز خود را با یک جفت پا عوض می‌کند. او حاضر است برای رسیدن به شاهزاده دریا را برای همیشه ترک کند.
اما شاهزاده که از دل شیدای پری خبر ندارد، با دختر شاهزاده دیگری پیوند می‌بندد و پری کوچک و زیبا از فرط اندوه خود را می‌کشد، به کف دریا بدل می‌شود و به اصل خود برمی‌گردد
"
خلاصه ای از داستان پری دریایی نوشته هانس کریستسن آندرسن

Tuesday, March 23, 2010

جمشید شاه

عظیم ترین و غم افزا ترین حماسه تاریخ انسان ، در مجلس خدای خواندن جمشید خویشتن را ، موج می زد
من دربرابر عظمت تو ای جمشید توانا سر به زمین می سایم ، که تو مرگ را به سخره گرفتی. تو را خواند باید جهان آفرین

Sunday, March 21, 2010

کمدی

دنیا عرصه کمدی عجیبی است. پس از نزدیک به 1 سال آتش بس ، مبارزان فلسطینی اقدام به شلیک کور چند راکت به جنوب اسرائیل کردند. در این حماسه غرور آفرین، یک کارگر تایلندی شاغل در اسرائیل کشته شد

Saturday, March 20, 2010

همه نوروز را جشن گرفتند ولی پرنده کوچک من در کنج کارتن مقوایی اش جان می داد. با اینکه روز 29 اسفند برایش دامپزشک پیدا کردم و 2 ساعت به 2 ساعت با سرنگ دارو به دهانش ریختم. به او قول داده بودم که دوباره در آسمان آبی پرواز کند

Friday, March 19, 2010

همینجوری

قد افلح من دَثّر فی ثدی عذارا/ در دامن همچون تو گلی ناز نگارا
اصبَحتُ منادیکِ و امسَیتُ بذِکرک / اَهویکِ لیالاً و سَاَدعوکِ نهارا
مِن دونکِ مَن رضی بِحُبٍ هو فی خُسر / لو لَستِ بجنّاة ، لنا الجنة ُ نارا
درایمال ، 28 اسفند 88

Saturday, March 13, 2010

تحولات طالبان

حدودا یک ماه پیش حکیم الله محسود فرمانده طالبان پاکستان کشته شد. در پی این حادثه ، شخصی به اسم "ملا طوفان" فرمانده طالبان پاکستان شد. وی حدود 40 سال سن دارد و اولین تصاویر منتشره از وی ، او را در حال تازیانه زدن به دو مرد و یک پسر جوان در یک منطقه قبیله ای پاکستان نشان می دهد. به گفته ساکنان محلی ، ملا طوفان انسان را همچون مرغ می کشد
از طرف دیگر ، چند روز پیش در مرکز یکی از ولایات شمالی افغانستان بین دو گروه متحد مخالف دولت یعنی طالبان و حزب اسلامی وابسته به گلبدّین حکمتیار (آخرین نخست وزیر دولت مجاهدین) درگیری نظامی روی داد.سخنگوی پلیس شمال افغانستان گفت که در پی این جنگ نزدیک به ۷۰ تن از افراد وابسته به حزب اسلامی شاخه حکمتیار به دولت پیوسته اند. به گفته آقای احمدزی، چند فرمانده حزب اسلامی، از جمله فرماندهی به نام "مامور ملنگ" همراه با نفرات خود شامل این افراد هستند براستی کدامیک خفن ترند؟ ملا طوفان یا مأمور ملنگ؟



http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2010/03/100308_l30_taleban_baghlan.shtml

Sunday, March 7, 2010

کجا؟

/صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا بکجا؟
/دلم ز صومعه بگرفت و خرقهء سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟
/چه نسبتست برندی صلاح و تقوی را
سماع وعظ کجا نغمهء رباب کجا؟
/ز روی دوست دل دشمنان چه در یابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا؟
/چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما ازین جناب کجا؟
/مبین بسیب زنخدان که چاه در راه است
کجا روی ای دل بدین شتاب کجا؟
/بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا؟
/قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست، صبوری کدام و خواب کجا؟