Friday, April 30, 2010

خانم را روز قبلش دفن کرده بودند. فقط مانده بود بعضی تشریفات ظاهری که انجام شود که حرف و حدیثی در آن پیش نیاید و دهان مردم هم بسته شود. مجلس ختمی و فاتحه ای و ... تا هم روح متوفی شاد شود ،هم خانم ها پز لباس و جواهراتشان را به هم بدهند هم مادر ها دخترهای دیگران را ببینند و بلکه بپسندند و از این موارد اجتناب ناپذیر. این وسط من با حضرت م. و روبرو شدم. فرصت مغتنمی بود که بعد از 40 روز دیداری تازه کنم. کلی جوک دست اول هم برایم گفت. حال دختر کنکوری اش را پرسیدم که گفت معلوم است ! درس نمی خواند! سخنران روحانی مجلس، از تخصصش در زمینه گیرنده ها و فرستنده های الکترونیک گفت و از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که با دانشگاه بوستون ِ پنسیلوانیا همکاری می کردند.
وقتی مجلس تمام شد ، توده در هم حضار به بیرون امدند و مشغول گپ و احوالپرسی شدند. غروب سرخ و خاکستری بود . رفتیم جلوی در قسمت زنانه ایستادیم ، مثل پسرهایی که در دبیرستان دخترانه می ایستند. من منتظر مادرم ، م.و منتظر زنش یا بقول خودش رئیسش
خلاصه ،" مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر" .مرده که در خانه ابدی اش خوابیده بود ، آدمها هم هر کدام به راهی رفتند و متفرق شدند. من ماندم ، که دور خودم می چرخیدم
ساعت 10 صبح بود. با زنگ تلفن بیدار شدم. اسطوره ای پای تلفن حاضر بود. زنگ زده بود خداحافظی ، که ساعتی دیگر به دوبی پرواز می کرد و از آنجا به(؟) و از آنجا به امریکا . صدای غرش موتور جت را زیر گوشم می شنیدم. اسطوره من ، که چند روزی در دنیای فلاکت بار من اسیر شده بود سوار جتش شد و رفت ، و من ماندم و دور خودم چرخیدم
گیرم که 11 بار رفتم فنی پایین و به سلامت جستم ، فردا را چه کنم که 12 بار می شود و من فقط دور خودم چرخیده ام

Friday, April 23, 2010

ضد زلزله

آیت الله سید احمد خاتمی افزود: ما در قرآن كريم آيه اي به عنوان آيه «ضد زلزله» داريم كه روايت آن هم از پيامبراكرم(ص) و هم از امام رضا(ع) نقل شده است و سندش هم سند خوبي است مضمون اين روايات اين است كه اگر كسي در شب يا روز بخواهد بخوابد و آيه 41 از سوره فاطر را بخواند خانه بر سر او خراب نخواهد شد
روزنامه کیهان ، 4 اردیبهشت 1389

Thursday, April 22, 2010

کفش

مثل یک بچه 5 ساله کفشم را دوست داشتم. ورنی نبود ، ولی مثل خورشید برق می زد ، حتی بدون اینکه آنرا واکس زده باشم. فقط 3 بار پوشیده بودمش، فقط 3 بار. امشب یک نفر پایش را روی پایم گذاشت و کفش نازنین من خش خیلی بدی خورد. یک خط طولانی روی سینه کفش. دنیا پیش چشمم تار شد. آخر من لباس هایم را به اندازه ای که یک کودک اسباب بازی هایش را دوست دارد دوست دارم. کفش نازنین من ،کفش نازنین من... رفتم توی خیابان. ساعت دو و نیم صبح بود. اینقدر فریاد کشیدم تا بخشی از خشم من فروکش کرد. آخر این کفش به نظر من یک اثر هنری بود.حالا درست است که قیمت آن خیلی غیر عادی نبود... ترجیح می دادم بمیرم و این صحنه را نبینم. آشفته و حیران آمدم خانه ، و هنوز نتوانسته ام ابعاد این فاجعه را کاملا درک کنم و بپذیرم. اگر معادل قیمت این کفش پول گم کرده بودم یا اگر کفشم را دزدیده بودند 1000 بار برایم راحت تر بود
وقتی کلاس سوم دبستان بودم یک ساعت نو خریدم. همان روز اول افتادم زمین و شیشه ساعتم خش خورد. من بغضم گرفته بود. آمدم خانه ، دلم نمی خواست که ساعت با شیشه خش دار داشته باشم. چکش را برداشتم و آنقدر روی ساعت کوبیدم تا خرد شد. این جوری خیالم راحت بود که مجبور نیستم یک ساعت با شیشه خش دار را تحمل کنم. انگار اصلا ساعت نداشته ام

Saturday, April 17, 2010

To those drown in the illusion of non-violence

"...The great questions of the time will not be resolved by speeches and majority decisions—that was the great mistake of 1848 and 1849—but by iron and blood. "

Otto Eduard Leopold von Bismarck , The Iron Chancellor of The German Empire

پیام مردمی کیهان ،28فروردین 1389

تهديد اتمي آمريكا عليه ايران، مثل دست و پا زدن يك كفتار در مقابل شير است.دهقاني از شيراز

Friday, April 16, 2010

نماز جمعه تهران ، 27 فروردین

وي خاطرنشان كرد: اين نوع جاذبههايي كه برخي بانوان و دختران در خود در بيرون از زندگي خصوصي ايجاد ميكنند، جواناني كه دلشان تكان ميخورد و به طغيان بوالهوسي كشيده ميشوند و بعد هم دامنهاي آنها آلوده ميشود و زنا در جامعه زياد ميشود ، طبق روايات ما يكي از عواملي است كه علت بعضي از بلاياي ناگهاني به حساب آمده است. وقتي زنا توسعه پيدا كند زلزله فراوان ميشود.
خطيب نماز جمعه اين هفته تهران با اشاره به سخنان اخير احمدينژاد مبني بر احتمال وقوع زلزله در تهران اظهار كرد: چه كنيم كه زير آوارها نمانيم؟ چه كنيم كه گرانيها ما را از پا در نياورد؟ چه كنيم كه بياعتماديها زندگي ما را متلاشي نكند؟ چه كنيم كه اضطرابها،افسردگيها و بيماريهاي روحيمان را كم كنيم؟ هيچ راهي جز اينكه در پناه دين زندگي كنيم و با فرمولهاي اخلاقي اسلام خود را تطبيق دهيم نداريم
.وي گفت: يكي از اولياي الهي كه از دست مبارك حضرت امير در عالم مكاشفه جامي گرفتند و بينش خاصي نسبت به قرآن پيدا كردهاند به من فرمودند به مردم بگوييد كه توبه عمومي كنند؛ چراكه بلاها تهديد ميكند. پس پرده را جدي بگيريد. آن زلزله سياسي كه پيش آمد عكسالعمل برخي عملها بود و حالا اگر زلزله طبيعي هم در شهري مثل تهران پيش بيايد هيچكس حريف اين بلاها نيست بلكه فقط قدرت خداست، فقط قدرت خداست، فقط قدرت خداست. پس خدا را ناراضي نكنيم، به هم ظلم و بيرحمي نكنيم، ظواهرمان را خداناپسند نكنيم و همه استغفار كنيم و بنا را بر اين بگذاريم كه بانوان حجاب و ظواهر خود و كسبه انصاف خود را رعايت كند.

صادق محصولی

صادق محصولی، مهد کودک هایی را که به گفتۀ او ظوابط اسلامی را رعایت نمی کنند تهدید کرد و گفت : مهدکودک ها باید به گونه ای کار کنند که کودکان در سن سیزده سالگی همانند محمد حسین فهمیده که در جبهه های جنگ علیه عراق کشته شد، شهادت طلب شوند.
صادق محصولی همچنین درباره سخنان اخیر محمود احمدی نژاد درباره زلزله تهران و لزوم تمرکز زدایی از پایتخت گفت ما که نمی توانیم دستگاهی اختراع کنیم که جلوی زلزله را بگیرد اما در عوض خداوند این دستگاه را اختراع کرده .
به گفته آقای محصولی این دستگاه جلوگیری از گناهان، دعا، استغفار و صدقه دادن است و این فرمول بهترین نسخه برای دفع بلا محسوب می شود.

Thursday, April 15, 2010

HE COMES

Who could belive this ??
Roger Waters comes again with "The WALL" tour live around the planet !
Yet just the tour dates for north America have been released, but it has been emphasized that it would be worldwide tour !
It would be the 66 yo's star goodbye tour :(
He'll be here in Dubai or Turkey.

We'll go ! We'll shout ! We'll bang our heads! We'll scream , scream, scream ! I'm considering the double attendance, in Dubai or Turkey (He will meet one of them) and in a further destination. I don't know, India, Tunisia, ...

FUCK if I were in the US or Europe I would roam after him from one city to another ! FUCK my worthless Iranian passport :(
All in all,
خوش به حال من ، خوش به حال من
کوچه گردی های ظهر تهران مدام حضور کسی -یک دوست ساده- را بهانه می گیرند. توی اتوبان همت ، پیچک به صد ناز گیسو بر سینهء دیوار کنار اتوبان افشانده بود. سبز سبز سبز. خوش به حال دیوار. علتی برای ترسیدن از خزان دارد

Tuesday, April 13, 2010

پیام مردمی کیهان 24 فروردین 1389

اصلاح طلبان در حالي اهانت به مقبره آيت الله خاتمي را به طرف مقابلشان نسبت مي دهند كه اساساً آن روحاني خوشنام، هيچ نسبتي با اصلاح طلبان ندارد و از مريدان امام و رهبري بود. بنابراين جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه اين اهانت، كار مخالفان رهبري است.اكبري از تهران

Monday, April 12, 2010

جوجه اردک خیلی زشت

یکی بود ، یکی نبود . خدا هم نبود. در بعضی از کتب مرجع ، ذکر شده که خدا آن زمان به خانه خاله رفته بود . انجیل یوحنا درباره اینکه خدا با خاله چکار می توانسته داشته باشد هیچ توضیحی نداده است. حضرت داود هم در اینباره در کتاب زبور و در آلبوم های موسیقی بعدی اش سکوت کرده است . در عهد عتیق تصور می شد حضرت داود جوانی بود که آوازی خوش داشت ، ولی در دهه های اخیر مشخص شد که حضرت داود علاوه بر داشتن آواز خوش ، به نیکویی در گروه پینک فلوید گیتار می زند
درباره علت غیبت خدا ، روسای جمهور اخیر لبنان مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند. میشل سلیمان درباره آن موضع بی طرف اتخاذ کرده است. امیل لحود آن را نتیجه حمله اسرائیل اعلام کرده است. الیاس هراوی متاسفانه فوت کرده و در دسترس نمی باشد. امین جمّیل آن را به توطئه گروه های فلسطینی برای بر هم زدن ثبات لبنان نسبت داده است. موضع سلیمان فرنجیه گویا بین موضع لحود و میشل سلیمان بوده است
به هر حال ، این موضوع خیلی به داستان ما ربطی ندارد. یک روز ، یک جوجه اردک خیلی زشت وجود داشت. همه فکر می کردند وقتی بزرگ شود قوی بسیار زیبایی خواهد شد و همه محو زیبایی خیره کننده او خواهند گشت و چایکوفسکی برایش قطعه" دریاچه قو " را خواهد ساخت. ولی ، جوجه اردک خیلی زشت بزرگ شد و به دیوی دهشتناک تبدیل گشت ، که هر شب بانگ گوشخراش ترین فریادها را به هر سو می پراکند و هر روز قلعه خوفناک روی تپه از طنین گام های نفرت انگیزش می لرزید. آخر دیو ، توی آن قلعه زندانی بودقصه ما همین بود و به پایان هم نرسیده است

Wednesday, April 7, 2010

آرزو

اصلی ترین چیزی که در سفر شیراز آزارم داد ، دیدن یادگاری هایی بود که یک مشت اراذل و اوباش بر آثار باستانی نوشته بودند. نام ، تاریخ ، امضا ، شعر ، بعضا حکاکی، ... درباره تخت جمشید دیدن چنین چیزهایی روی دیوار ها زجر آور بود. درباره جایی مثل ارگ کریمخان وضع خیلی از این وخیمتر بود : تقریبا هیچ جای سالمی روی دیوارهای عمارت و بخصوص چارچوب درها وجود نداشت

همه جای ارگ کریمخان چنین بود :
یادگاری از تقی و شهرام" ، "یادگاری از بچه های آبادان " ، 1/9/1384 " ، ...ا

در تمام زندگی عمیقا اعتقاد داشته ام که اکثر آدمها کرمهای کوچکی هستند که باید آنها را به کوره آدم سوزی ریخت. چقدر دوست داشتم که در تمام اماکن تاریخی دوربین های مدار بسته نصب می کردند و هر کس را که تصویرش در حال آسیب زدن به این اماکن ضبط می شد به محض احراز هویت اعدام می کردند

چقدر دلم می خواست تیغه های گیوتین به کار افتند. چقدر دلم می خواست پلیس رانندگانی را که با وقاحت تمام وسط خیابان دوبل می ایستند و راه بندان ایجاد می کنند در جا از ماشین پیاده می کرد و اینقدر شلاق می زد تا همانجا می مردند

چقدر دلم می خواست سیستم بی خطایی در تشخیص وجود می داشت و آنگاه می شد با وجدانی کاملا آسوده رو به" اعدام درمانی" آورد . چقدر دلم می خواهد راننده ای را که سبقت غیر مجاز می گیرد زیر چرخ های ماشینم کاملا له کنم

آقای کرزی

آقای کرزی همچنین قانونگذاران را تهدید کرده که اگر اصلاحات مورد نظر او در کمیسیون انتخاباتی را تصویب نکنند، به طالبان خواهد پیوست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ا

Monday, April 5, 2010

پیام مردمی کیهان ،17فروردین 1389

با توجه به تصميم مسئولان اقتصادي كشور براي چاپ اسكناس هاي 10 هزارتوماني پيشنهاد مي شود كه در طراحي آن، از فرمايشات و احاديث معصومين استفاده شود تا در هدايت افكار عمومي نيز موثر باشد.سليمان بلغار

Sunday, April 4, 2010

بحث فلسفی

امروز توی حیاط دانشکده برق ، چند تا از دانشجویان سال پایینی دور هم جمع شده بودند و بحث فلسفی می کردند. یکی شان برای دیگران توضیح می داد که نیچه در کتاب " چنین گفت زرتشت" تصویری از یک ابرمرد با خصالی ممتاز و ویژه را ترسیم کرده است. دوست فیلسوف ما افزود : " برای خودم خیلی جالب بود ، جایی مقاله ای می خواندم به قلم شخصی که گویا از اطرافیان نزدیک نیچه بوده است ، این شخص نوشته که خود نیچه تمام کاراکتر های انسان ایده آل خود را در شخصیت امام علی یافته است " ...ا
تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که [...] توی این فرهنگی که اینجا مثلا اولین یا دومین دانشکده ممتاز مهندسی آن است. چه راحت از انسانها نجاست ناطق ساخته می شود

کیهان ، کیهان ، کیهان

صد شکر و شادی که تعطیلات نوروزی به پایان رسید تا دوباره روزنامه کیهان چاپ شود. در شماره دوشنبه 16 فروردین 89 مطلبی تحت عنوان "اين بهاي سنگين چرا ؟ ! " دیدم که درباره آموزش زبان انگلیسی از دوره دبستان
بود. در زیر بخش هایی از آن نقل می گردد: ا
وارد كردن درس زبان انگليسي به دوره ابتدايي با هدف فراگير كردن تسلط كامل محصلان ما به انگليسي نه تنها در راستاي نيازهاي واقعي ما به اين زبان نيست، بلكه تبعات و آثار فرهنگي زيانباري به همراه دارد. در صورت عملي شدن اين طرح، دانش آموز دوره ابتدايي كه در حال يادگيري «الفباي» زبان فارسي است و هنوز استخوان بندي فرهنگ ملي اش محكم نشده، در معرض يك زبان و فرهنگ ديگر قرار خواهد گرفت. كارشناسان برجسته زبان انگليسي در كشورمان معتقدند انجام اين طرح اساسا يك خطر بزرگ براي زبان فارسي و فرهنگ ملي است.رهبر معظم انقلاب اسلامي دوازدهم ارديبهشت ماه 84 كه در جمع فرهنگيان و معلمان استان كرمان سخن مي گفتند با انتقاد از طرح هايي اينچنين، پيامدهاي فرهنگي طرح ياد شده را به روشني ترسيم كرده اند: «ناگهان از گوشه اي يك نفر تشخيص داده كه بايد ما به كودكان دبستاني، از كلاس اول- يا حتي پيش دبستاني- زبان انگليسي ياد بدهيم؛ چرا؟ وقتي بزرگ شدند، هركس نياز دارد، مي رود زبان انگليسي را ياد مي گيرد. چقدر دولت انگليس و دولت آمريكا بايد پول خرج كنند تا بتوانند اين طور آسان زبان خودشان را در ميان يك ملت بيگانه ترويج كنند؟ ما براي ترويج زبان فارسي چقدر در دنيا مشكل داريم؟ خانه فرهنگ ما را مي بندند، عنصر فرهنگي ما را ترور مي كنند، ده جور مانع در مقابل رايزني هاي فرهنگي ما درست مي كنند؛ چرا؟ چون در آنجا زبان فارسي ياد مي دهيم. ولي ما بياييم به دست خود، مفت و مجاني، به نفع صاحبان اين زبان- كه مايه انتقال فرهنگ آنهاست- اين كار را انجام دهيم! البته بنده با فراگرفتن زبان خارجي صد درصد موافقم؛ نه يك زبان، بلكه ده زبان ياد بگيرند؛ چه اشكالي دارد؟ منتها اين كار جزو فرهنگ جامعه نشود.»با توجه به اين كه طرح وزارت محترم آموزش و پرورش برخلاف منويات صريح رهبر معظم انقلاب نيز هست، انتظار مي رود وزير محترم كه شخص متعهد و دلسوزي براي اسلام و ايران هستند، طرح ياد شده را از دستور كار خارج سازند و به جاي آن و براي برطرف كردن ضعف هاي اين حوزه، طرحي را در دستور كار قرار دهند كه براساس آن آموزش در سطوح قبل از دانشگاه، ضمن برطرف كردن «نيازهاي مشترك» محصلان، كليد يادگيري زبان را به دست دانش آموزان بدهد تا آنها كه نيازمند يادگيري در سطوح تخصصي تر اين زبان هستند، به وقت ضرورت درصدد برطرف كردن نيازهاي خود برآيند. متاسفانه بايد گفت محتواي كتب و نيز نحوه تدريس فعلي زبان انگليسي اين هدف را برآورده نمي سازد.يادآوري دوباره اين نكته ضروري است كه فراگيري زبان انگليسي و يا به قول رهبر معظم انقلاب- بلكه ده زبان خارجي- نه فقط لازم، بلكه ضروري است، اما طرح مورد اشاره اين نياز را به بهاي سنگيني كه تخريب زبان فارسي و فرهنگ ملي است برآورده مي كند و حال آن كه بدون پرداخت اين هزينه سنگين نيز مي توان به نتيجه مطلوب رسيد.

Friday, April 2, 2010

It was really tempting to send you a sms asking to meet you...
However, I knew better, it would receive the answer of " Sorry I can't" .
So, it was not sent
"هیچ کس در روی دیگر کس نمی خندید"
سیاوش کسرایی ، "آرش کمانگیر " ا
شصت سال پیش ،پسر خردسالی بود. هر وقت به او می گفتند چیزی را بیاور یا چیزی را از دور بخوان دچار مشکل می شد ، بعضی وقتها می گفت نمی توانم. همیشه توی سرش می زدند که خاک بر سرت مگر کوری ؟ و هیچ کس هرگز به ذهنش نرسید که شاید این بچه واقعا خوب نمی بیند و نیاز به کمک دارد.تا مدتها هیچ کس به این فکر نکرد که می توان به جای تحقیر کردن ، برای او عینک خرید

Thursday, April 1, 2010

ثانیه ها را بی قرار پلک می زنم ، در انتظار مرگ که نمی رسد
برنامه امشب شبکه 3 ، نشان دادن این بود که یک پرورش دهنده مار ، خرگوش سفید زیبایی را جلوی مار سمی خود انداخت ، مار دور خرگوش پیچید و او را له کرد و بعد هم خورد. در پایان پرورش دهنده مار که جوانی کم سن و سال بود ابراز امیدواری کرد که فرهنگ ارتباط با حیوانات بیشتر در کشور ما جا بیفتد. حالا باز یک مشت [...] بنشینند از ارتباط عرفانی با خالق متعال و زیبایی های جهان هستی و فیض و رحمت الهی حرف بزنند
خیلی وقت بود گیتارم سیم 4 نداشت. امشب دلم برای آن غم عظیم نهفته در
Is there anybody out there
و
Nobody home
تنگ شد. گیتارم را برداشتم و رفتم بازارچه اکباتان. بعضی مغازه ها تعطیل بودند. مغازه ساز فروشی هم تعطیل بود. از پله ها آمدم پایین. به سرم زد گیتار را از جعبه اش در بیاورم و این قدر به دیوار بکوبم تا کاملا خرد شود. این کار را نکردم. رفتم و بی هدف توی خیابان ها چرخیدم. غم انگیز ترین آهنگ هایم را فرا خواندم. خوشبختانه هنوز توی ماشینم سیگار مانده بود