کاش برف می آمد. برف می آمد ، برف می آمد. آنوقت من و تو ، توی بوران شب ، کنار جاده بند آمده از برف ، گیر می کردیم. و تا صبح ،تنها گرمی بازدم تو بود
نشدن، ۲
-
شاید غریبترین تجربهام این است که نمیتوانم جایی را از بالا ببینم. کوه و
تپهیی در کار نیست که بالا بروم و دوردست پیدا باشد. تقریباً همهجا، افق چند
صد ...
2 weeks ago
No comments:
Post a Comment