بین تمام مشکلاتی که ممکن است برای یک انسان پیش بیاید، من با مشکل نادری به اسم مرض سحرخیزی دست به گریبان شده ام. ویژگی این مرض بیدار شدن حدود ساعت 5.5 تا 6 است. این امر بدون هیچ دلیل خاصی اتفاق می افتد و در عوض حدود ساعت 10 صبح چشم هایم از زور خواب باز نمی شوند. بدیهی است که فکرم هم کار نمی کند. واقعا نمی دانم این مشکل جدید را چه کنم. البته این امر یک فایده هم دارد و آن هم این است که می توانم به مسجد محل رفته و نماز صبح را به جماعت اقامه کنم
نصف راه، 6
-
دور ریختم. خیلی چیزها مانده که دور بریزم البته. وقت چندانی هم ندارم. بد
پیش نمیرفت، گرچه خیلی کند، به جانکندن... تا دیروز... خيلی سال است که
فهمیدهام...
1 year ago
برادر، این از الطاف الهیه که شامل حالت شده که نماز صبح رو به جماعت اقامه کنی!!ا
ReplyDelete