Monday, October 4, 2010

letter

یه نامه برات نوشتم و انداختم تو صندوق. بلافاصله پشیمون شدم. همون موقع پستچی اومد و صندوقُ خالی کرد. بهش گفتم نامه منو پس بده. پستچی نداد. دعوامون شد. با مشت زدم تو صورتش. نامه ها ریختن زمین. نامه من اون وسط گم شده بود. می خواستم همه نامه ها رو پاره کنم. آخه نمی بایست دست تو برسه، ولی کاری از دستم بر نمیومد. قبل از اینکه پستچی بلند شه زدم به چاک. از دور پستچی رو دیدم که همه نامه ها رو جمع کرد. نامه تو رو هم برداشت و رفت، و من فقط با حسرت نگاش می کردم
Based on a Sting song

No comments:

Post a Comment