کوچه گردی های ظهر تهران مدام حضور کسی -یک دوست ساده- را بهانه می گیرند. توی اتوبان همت ، پیچک به صد ناز گیسو بر سینهء دیوار کنار اتوبان افشانده بود. سبز سبز سبز. خوش به حال دیوار. علتی برای ترسیدن از خزان دارد
نصف راه، 6
-
دور ریختم. خیلی چیزها مانده که دور بریزم البته. وقت چندانی هم ندارم. بد
پیش نمیرفت، گرچه خیلی کند، به جانکندن... تا دیروز... خيلی سال است که
فهمیدهام...
1 year ago
No comments:
Post a Comment