گفت: " می دونید ، من شما رو نمی گم ، با خودم هستم ، ما بعضی وقتا انگار خوشی می زنه زیر دلمون" ا
نصف راه، 6
-
دور ریختم. خیلی چیزها مانده که دور بریزم البته. وقت چندانی هم ندارم. بد
پیش نمیرفت، گرچه خیلی کند، به جانکندن... تا دیروز... خيلی سال است که
فهمیدهام...
1 year ago
اصلا موافق نیستم. «خوشی» یعنی چی؟! کسی که تو قلب آمریکا با همه ی امکانات می زنه به سرش یه دفعه پا می شه می ره آفریقا، خوشی زیر دلش نزده که هیچ، اصلا در جستجوی خوشی این کار رو می کنه.
ReplyDeleteم
چقدر شبیه من بوده
ReplyDelete:D