گفت: " می دونید ، من شما رو نمی گم ، با خودم هستم ، ما بعضی وقتا انگار خوشی می زنه زیر دلمون" ا
نشدن، ۲
-
شاید غریبترین تجربهام این است که نمیتوانم جایی را از بالا ببینم. کوه و
تپهیی در کار نیست که بالا بروم و دوردست پیدا باشد. تقریباً همهجا، افق چند
صد ...
2 weeks ago
اصلا موافق نیستم. «خوشی» یعنی چی؟! کسی که تو قلب آمریکا با همه ی امکانات می زنه به سرش یه دفعه پا می شه می ره آفریقا، خوشی زیر دلش نزده که هیچ، اصلا در جستجوی خوشی این کار رو می کنه.
ReplyDeleteم
چقدر شبیه من بوده
ReplyDelete:D