Tuesday, May 18, 2010

sleep

علی رغم تصور اولیه ، شیرین ترین لحظه های زندگی زمانهایی هستند که از فراوانی کارهایی که انسان مجبور است انجام دهد فرصت سر خاراندن هم ندارد. خاطره شیرین ، امروز است که از 8 صبح تا ساعت 3 بعد از ظهر دانشگاه بوده ام ، دوباره 7 شب برای صحبت با استاد درباره مقاله به دانشگاه رفته ام ، و الان ، ساعت 10 شب ، می دانم که پس از خوردن شام تا صبح هیچ خبری از خواب نخواهد بود. ارائه مقاله مدلسازی بیولوژیکی برای ساعت 9 صبح در دانشکده برق ، (به همراه گزارش فارسی) ، تشکیل کلاس حل تمرین ریاضی 2 ساعت یازده صبح در فنی پایین ، ملاقات با بابک برای مبادله کد های متلب ساعت 1 ظهر در دانشکده علوم ، ارائه سمینار ساعت 2 ظهر در دانشکده برق برنامه فردای من را تشکیل خواهد داد
One slip, and down the whole we fall,
It seems to take no time at all...
A small regret, you won't forget, there'll be no sleep in here tonight
-Pink Floyd , "One slip", 1987

1 comment: